معنی شوتی رایج در بسکتبال

حل جدول

گویش مازندرانی

شوتی

فریب کاری در بازی – کلک – نیرنگ

لغت نامه دهخدا

بسکتبال

بسکتبال. [ب َ ک ِ] (انگلیسی، اِ مرکب) باسکتبال. مرکب از باسکت بمعنی سبد و زنبیل و بال بمعنی توپ، نوعی بازی است که حریفان باید توپ را با دست در سبد طرف که بر پایه ای به ارتفاع سه متر قرار دارد بیفکنند تا برنده شوند.


رایج

رایج.[ی ِ] (ع ص) رائج. اسم فاعل از «روج ». روا. (دهار) (ناظم الاطباء). روان و جاری. (منتهی الارب). روان. (دهار). مقابل ناروا. که بستانند. که بردارند. مقابل نارایج که بهیچش نستانند. خریدارگیر. هر چیز که روایی داشته باشد و در داد و ستد همه کس آنرا بردارد و بپذیرد و معمول و متداول عمومی باشد. (ناظم الاطباء).
- رایج الوقت، بمقتضای وقت و ترتیبات زمان. (ناظم الاطباء).
|| زری که در دارالضرب مسکوک شده باشد. مقابل خارج که آن کم عیار و قلب است. (آنندراج) (بهار عجم). روا. سره. مقابل ناسره. مقابل دغل. مقابل مغشوش. جاری. که بردارند. که در مبادلات بجای کالاقبول کنند. که باارز باشد و در برابر کالا یا پول کشور دیگر بپذیرند و تبدیل کنند. که در همه دیار بپذیرندش. مقابل ناروا که در دیار غربتش بهیچ نستانند. که در کشور و مبادلات تجارتی روا و روان باشد. درجریان.درگردش. سابقاً عبارت «رایج مملکت ایران » بر سکه منقوش بود:
رسته ٔ دهر و فلک دیده ونشناخته
رایج این را دغل، بازی آن را دغا.
خاقانی.
مشاهرات و میاومات ایشان رایج میرسید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی).
- پول رایج، پول روان. جاری و متداول. (ناظم الاطباء).
- رایج بودن، روا بودن. رواج داشتن. جاری بودن. روان و سایر بودن. در گردش بودن. روایی داشتن.
- سکه ٔ رایج، سکه ٔ روان. سکه ٔ درگردش. سکه ای که همگان بپذیرند و بردارند. پول رایج و متداول:
بی اصول قدمش سکه ٔ رایج نزنی
خارجی واقف دم باش که خارج نزنی.
میرنجات (از آنندراج).


رایج ساختن

رایج ساختن. [ی ِ ت َ] (مص مرکب) رایج کردن. رجوع به رایج کردن شود.

فرهنگ عمید

بسکتبال

نوعی ورزش گروهی که با دو تیم پنج‌نفره و در زمینی مستطیل‌شکل انجام می‌شود و هر گروه سعی می‌کنند توپ را وارد حلقۀ تیم مقابل کند،


رایج

روان، روا،
(اسم) پول یا کالایی که طالب و خریدار داشته باشد،

فارسی به ایتالیایی

بسکتبال

pallacanestro

فرهنگ معین

بسکتبال

(بَ کِ) [انگ.] (اِمر.) نوعی ورزش با توپ که در آن دو تیم پنج نفری در زمین مخصوص بازی می کوشند که توپ را با دست از حریف بگیرند و از یک سبد توری که بر پایه بلندی قرار دارد عبور دهند.


رایج

(یِ) [ع.] (اِفا.) جاری، روان.

فرهنگ فارسی هوشیار

رایج

روا، روان و جاری، خریدارگیر، هر چیز که روائی داشته باشد و در داد و ستد همه کس آنرا بردارد و بپذیرد و معمول و متداول عموم باشد

فارسی به عربی

رایج

ذهاب، سریع، طیار

معادل ابجد

شوتی رایج در بسکتبال

1649

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری